سید فرج پورفرجی؛ نجمه حمید
چکیده
فرسودگی شغلی تهدیدی برای سلامت روانی معلمان و محیطهای آموزشی و سازمانی محسوب میشود و شناسایی عوامل روانشناختی مؤثر بر آن اهمیت خاصی دارد. هدف از پژوهش حاضر، مدل ساختاری فرسودگی شغلی بر اساس اضطراب بیماری کرونا، کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی با توجه به نقش میانجیگر حمایت اجتماعی بود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی ...
بیشتر
فرسودگی شغلی تهدیدی برای سلامت روانی معلمان و محیطهای آموزشی و سازمانی محسوب میشود و شناسایی عوامل روانشناختی مؤثر بر آن اهمیت خاصی دارد. هدف از پژوهش حاضر، مدل ساختاری فرسودگی شغلی بر اساس اضطراب بیماری کرونا، کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی با توجه به نقش میانجیگر حمایت اجتماعی بود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. تعداد 365 معلم از معلمان ناحیه چهار آموزش و پرورش اهواز بهصورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل فرسودگی شغلی (مسلچ، 1981)، اضطراب بیماری کرونا (علیپور و همکاران، 1398)، کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) و حمایت اجتماعی (فیلیپس، 1986) میباشد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS-26 و AMOS-24 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرات غیرمستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد. تحلیلهای الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با دادهها مورد حمایت قرار دادند. نتایج حاکی از این است که اضطراب بیماری کرونا بر فرسودگی شغلی اثر مثبت معنیدار دارد. کیفیت زندگی و نیز بهزیستی روانشناختی بر فرسودگی شغلی اثر منفی معنیدار دارند. حمایت اجتماعی بر فرسودگی شغلی اثر منفی معنیدار دارد. اضطراب بیماری کرونا بر حمایت اجتماعی اثر منفی معنیدار دارد. کیفیت زندگی و نیز بهزیستی روانشناختی بر حمایت اجتماعی اثر مثبت معنیدار دارند. اضطراب بیماری کرونا، کیفیت زندگی و نیز بهزیستی روانشناختی از طریق حمایت اجتماعی بر فرسودگی شغلی اثر غیرمستقیم معنیدار داشتند. به عبارت دیگر، متغیر حمایت اجتماعی توانست نقش میانجی را در مسیرهای غیرمستقیم ایفا نماید. مطابق با این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که با افزایش کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب بیماری کرونا میتوان میزان حمایت اجتماعی معلمان را افزایش داد تا این عوامل در کنار یکدیگر شرایط کاهنده فرسودگی شغلی را فراهم سازند و علاوه بر حفظ و ارتقای سلامت روان معلمان، شرایط را برای کاهش پیامدهای منفی مانند غیبت و میل به ترک شغل برای سازمان فراهم سازد.